گاه عاشقانه زیر باران قدم بزن ...
گمان نکن تنهایی ...
بزرگی عزیزی مهربانی
آرام آرام در کنار تو همراه قدمهایت میشود ...
تو اورا نمی بینی...
و اورا احساس نمیکنی...
حتی صدای قدمهایش را هم نخواهی شنید ...
اما ...
او عاشقانه تر از همه تورا محکم در آغوش پر محبت خود می گیرد
حضورش را در کنار تو با قطره های ریز باران برای تو معنا می کند
و افکار بهار گونه ی تورا باصدای بهار باران لمس می کند
آهسته قدم بردار ...
خدایی هست درکنار تو که قدمهایت را میشمارد و لذت میبرد.
بگذار بیشتر به تو نزدیک شود.
تو نیز همراه او قدم بردار و در آغوش او آرامش را با تمام وجودت احساس کن.
خدا عشق میکند که تو اورا در محفل تنهایی خود دعوت کردی.