دوم دبستان ک بودم خانم كاظميان قرار بود ازمون امتحان جدول ضرب بگیره امتحان گرفت من هیچی نخونده بودم بعد من ۹ گرفتم زهرا ۷ گرفت مينا ۸ گرفت خخخ عجب روزی بود یادم هست زمستون بود هوا هم خیلی سرد بود شیفت صبح هم بودیم هیچی دیگه از کلاس بیرونمون کرد و گفت برید تو حیاط درس بخونیدخیلی سرد بود هوا زنگ اول درس خوندیم اصلا هم کلاس نرفتیم زنگ دوم فرستاد دنبالمون گفت بیاید کلاس نرفتیم کلاس تا زنگ اخر نرفتیم کلاس ۱۰ مین مونده بود ب زنگ خونه ک رفتیم کلاس خیلی عصبانی بود گفت وای ب حالتون اگه کم بگیرید اخر هم ۲۰ شدم یادش بخیر یهو ب یاد این افتادم چ روزایی داشتیم چقدر اذیت میکردیم یه بار هم زنگ تفریح معلم داشت میرفت بیرون از کلاس از پشت اب ریختیم روش متوجه هم نشدحقش بود